انا لله و انا الیه راجعون

انا لله و انا الیه راجعون

در جهت اجرای فرامین مولایم ...
و برای رسیدن به آرزوی دیرینه ام (اللهم عجل لولیک الفرج)...

آخرین نظرات
  • ۵ شهریور ۹۶، ۱۲:۲۹ - جواد اکبری فر
    یا علی
نویسندگان
۲۱
مرداد ۹۴

یکی از آن‌ها (عراقی‌ها) که پرچم عراق دستش بود،کنارم حاضرشد.آدم عصبی‌ای به نظر می‌رسید،تکه کلامش کلکم مجوس و الخمینیون اعداء العرب بود،چند بار با چوب پرچم به سرم  کوبید.از حرکاتش معلوم بودتعادل روانی ندارد.از من که دور شد، حدود ده، پانزده متر پشت سرم کنار جنازه‌ی یکی از شهدا که وسط جاده بود،ایستاد. جنازه از پشت به زمین افتاده بود. نظامی سیاه سوخته‌ی عراقی کنار جنازه‌اش ایستاد و یک‌دفعه چوب پرچم عراق را به پایین جناق سینه‌ی شهید کوبید،طوری که چوب پرچم درون شکم شهید فرو رفت.آرزو می‌کردم بمیرم و زنده نباشم.نظامی عراقی برمی‌گشت،به من خیره می‌شد و مرتب تکرار می‌کرد:اهنا...(اینجا جای پرچم عراقه)!

برگرفته از کتاب پایی که جاماند ـ نوشته‌ی آزاده سید ناصر حسینی‌پور



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی